نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

حرف ها...

می دانی

بعضی وقت ها ، آن قدر دلتنگت می شوم که حد ندارد...دلم می خواهد کنارم می بودی و برایم حرف می زدی...و من ساکت می نشستم و یک روز ، دو روز ، نه ، تمام عمر ، فقط به حرف های تو گوش می کردم ...

بعضی وقت ها ، که زیر بار این همه دغدغه و مشغله های مزخرف  در حال له شدنم ، به این فکر می کنم که کاش ، تو ، کنارم بودی ، می توانستیم با هم قدم بزنیم ، بخندیم ، آواز بخوانیم ، بی آنکه نگرانِ   گذشتن زمان باشیم ...و آن وقت همه ی این سختی ها ، برایم آسان می شد...

 تو ، پایان تمام خستگی ها و دل غمگینی های من خواهی بود...


بسته ی زلف اوست دل

ای دل از آن کیست او!؟

خسته ی چشم اوست جان

مرهم جان کیست او!؟


#خاقانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.