نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

روزها...

امروز آخرین امتحانم رو هم دادم...دیشب ساعت حدود ۳ خوابیدم و صبح ساعت ۶ بیدار شدم...خیلی خسته بودم ولی امیدم فقط به این بود که بعد از امتحان بگیرم یک دل سیر بخوابم!که هنوز موفق نشدم!

این روزا کل برنامه ی خواب و زندگیم به هم ریخته...شب ها ، قبل از خواب ، که میشه حدودا ساعتای ۲-۳ صبح ، سرم از شدت بی خوابی و هم از زیاد نگاه کردن به صفحه ی گوشی  و لپتاب درد می گیره...و نکته  ی جالبش اینه که من بعد از بیست سال زندگی تا دو ماه قبل که به خاطر سرماخوردگی سردرد گرفتم ، تاحالا سردرد رو تجربه نکرده بودم ...ولی این چند وقت به اندازه ی تمام این سال ها دارم تاوان می دم...هرچند مقصر هم خودمم و بلاهایی که دارم با این برنامه ریزی مزخرف خواب و زندگی  ،  خودخواسته یا ناخواسته سر بدنم میارم...

هوا هم داره سرد میشه...برف ها هنوز روی کوه ها موندن و شاید فردا و پس فردا بیشتر هم بشن...اینجا تازه داره زمستون شروع میشه!



برف نگرانم نمی‌کند

حصار یخ رنجم نمی‌دهد

زیرا پایداری می‌کنم

گاهی با شعر و 

گاهی با عشق...

که برای گرم شدن

وسیله‌ی دیگری نیست

جز آنکه 

"دوستت بدارم"


"نزار قبانی"


شعر از وبلاگ:

کوچه باغ شعر




نظرات 5 + ارسال نظر
لونااااااااا پنج‌شنبه 14 بهمن 1395 ساعت 13:29 http://Toybox.blogsky.com

چرا نشه؟من پرسیدم شمام بپرسین!
من علوم ازمایشگاهی میخونم...یجورایی این درسا دگ جزو درسا اصلیمون محسوب میشه

منم همیشه دعا میکنم نتیجه امتحانم ی چیزی باشه ک راضی باشم،حالا خوشحالم نشدم مهم نیس،فقط راضی کننده باشه کافیه

ممنونم.بهترن خداروشکر!

عه چه جالب...
من که الان راضی ام به پاس شدن فقط...
خدا روشکر که بهتره حالشون

لونااااااااا پنج‌شنبه 14 بهمن 1395 ساعت 10:07 http://Toybox.blogsky.com

سلام،جدّی؟من ندیدم! خب یکم سر ب هوام
دیدم نوشتین انگلو پاتو دارین،گفتم شاید هم رشته ایم.

آخییییی،انشالله ک خیر باشه براتون و خوشحالو راضی باشین از نتایجتوکل ب خدا.


آخه من وسط امتحانام مامانم عمل کردن،بعد چند روزش بابامم پاشونو گچ گرفتن و جفتشون خونه نشین شدن،این شد ک زیر بار استرس امتحانو درسو مامان بابا و رسیدگی بهشون،له شدم،و هنوز ک هنوزه میخوام استراحت کنم

سلام...آره ...
امیدوارم اتفاقا همین طوری پیش بره که شما میگین...

عه ...چقدر بد ...ایشالا هرچه سریعتر حال پدر و مادر تون خوب بشه ...
با این اتفاقایی که افتاده براتون ، واقعا هم باید بیشتر استراحت کنین

لونااااااااا چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 20:29 http://Toybox.blogsky.com

من ده روز فرجه استراحت داشتم هنوز خستم و نمیخوام شنبه برم سرکلاس،،از الان برای تابستون ثانیه شماری میکنم

بابا شما دیگه کی هستین!
ما که بیچاره شدیم این ترم

miss_love چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 19:32 http://joorvajoor.coxslot.com

سلام میم عزیز سعادت و خوشبختی رو براتون آرزومندم...خوشحال میشم به منم سر بزنین نیومدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی

سلام
ممنونم از شما
چشم حتما به وبلاگتون سر میزنم
شما هم موفق باشین

aurora چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 14:34

سلام حسابی خسته نباشید:)

یه استراحت اساسی هم داشته باشید.

سلام...
عاره گرفتم بعد این پست چهار ساعت خوابیدم!
ممنونم از همراهی تون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.