نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

کنج خلوت

دیشب مشهد ۸ساعت بارون اومد...از ۵عصر تا ۱ شب...تازه ساعتایی که خواب بودم هم یه مقدار فکر کنم بارون اومد...ساعت ۱۱ شال و کلاه کردم و رفتم بیرون ، زیر بارون قدم زدم...همون مسیر همیشگی که اغلب میرم قدم میزنم...از بوستان تا چمن شادی فر ، و بعد از آخر باهنر تا بوستان...قدم زدم و قدم زدم و قدم زدم!

چند ماه بود که زیر بارون قدم نزده بودم...یعنی الان که فکر می کنم ، می بینم توی پاییز و زمستون ، این دومین بارون مشهد هست که من می بینم...بارون قبلی که هم زیاد شدید نبود و  فرصت هم نشد برم قدم بزنم...و طبیعتا از بهار تا الان نتونستم برم زیر بارون و راه برم...


بهار داره میرسه...درخت بادوم خونه ی بابابزرگ ، یه هفته قبل تر ، شکوفه کرده بود...کاش دل مام با بهار باز بشه...



نظرات 2 + ارسال نظر

من تاحالا زیر بارون راه نرفتم وای برف چرا و از قضا خیلی هم تجربه ی جذابی بود!...امسال بارندگی خیلی کم بود

برف هم عالیه...مخصوصا وقتی شب باشه و یه برف نرم و ملوعی بیاد!
امسال بارندگی کم بود متاسفانه...ولی باز یه مقدار این چند روز اول اسفند مشهد خوب نم نم بارونش به قرار بود...

Baran سه‌شنبه 1 اسفند 1396 ساعت 15:52 http://haftaflakblue.blogsky.com/

خونه ی بابابزرگا مثل بهشت میمونه
سلامت باشند وباشید

آره واقعا...واقعا بهشته ...واقعا بهشته...
ممنوووونم که سر زدین به اینجا...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.