نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

زمستان...

عشق تو را در زمستان به یاد می آورم

و دعا می کنم باران

در سرزمینی دیگر ببارد

برف

بر شهری دیگر بریزد

و خدا

زمستان را از تقویم خود پاک کند

چگونه خواهم توانست زمستان را

پس از تو تاب آورم نمی دانم...


نزار قبانی


از کتاب «در بندر آبی چشمانت...»

نظرات 2 + ارسال نظر

هیییی واییی مننناین چقده خوب بود!چطور و از کجاش در میوورده این حرفارو اخهههههپس من چرا حرف معمولیمم ب زور میزنم

آقا سعدی خعلی خوبههه...خعلی...
بیشینین سعدی و حافظ بوخونین و حظ کنین

Baran چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت 21:38 http://haftaflakblue.blogsky.com/

اشعار نزار قبانی بسیارها زیباست،...

بسیار بسیار زیباست...
خوشحالم که هم نظریم در مورد نزار...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.