نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

بچه ها...گل آقا!

یادمه کیهان بچه ها ، سه شنبه ها چاپ میشد و چهارشنبه ها می رسید به شهرمون...بابا همیشه چهارشنبه ها برام کیهان میخرید و در عرض همون یکی دو روز اول ، ته توی مجله رو درمی آوردم...یادمه یه بار که رفته بودیم کیهان بخریم ، فروشنده هه گفت تموم کردیم...آدم اصن ته دلش یه طوری میشد با این حرف...حتی همین الان هم که دارم مینویسم ، یه طور عجیب و غریبی دلم قیلی ویلی میره از این فکر...فکر این که آدم یه هفته آزگار منتظر باشه واسه یه مجله ای ، بعد ببینه باید کلا خیال این مجله رو از ذهنش بیرون بندازه تا هفته ی بعد...خلاصه یه بار که رفتیم و فروشنده هه گفت کیهان بچه ها تموم کردیم و من لب و لوچه ام آویزون شده بود ، یهو گفت که یه مجله ی دیگه ای هم واسه بچه ها هستش و وقتی آورد ، دیدم «بچه ها...گل آقا» عه...! تا اون موقع چیزی نمیدونستم درباره اش...بابا برام خریدش و آوردمش خونه و ته توی همه ی مطالبش رو در آوردم و کلی خندیدم...هر کدوم از مطالبش رو چندین باااار خوندم...هنوز که هنوزه ، لذت و شیرینی خوندن خط به خط مطالبش و دیدن تک تک کاریکاتورا و عکساش رو زیر دندونام حس می کنم!‌ بعد از اون دیگه هیچ وقت نشد که «بچه ها...گل آقا!» رو بخرم و بخونم و بعد از چند سال هم دیگه کلا هیچ مجله ای از موسسه شون منتشر نشد ، اما همون یه مجله باعث شد جرقه ی زده بشه برای علاقه ی من به خوندن طنز اجتماعی و از همه مهم تر ، به شخص «گل آقا»...


پ.ن: به مناسبت هفتاد و هفتمین زادروز کیومرث صابری فومنی

نظرات 4 + ارسال نظر
آیدین زینال زاده دوشنبه 2 مهر 1397 ساعت 07:47 http://azcv.blogfa.com

امکان نداشت از کیهان بچه ها بگذرم...

فوق العاده بود...یه حس قشنگی واسه آدم ایجاد میکرد

Baran چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 20:55 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلام آقای دکتر میمِ عزیز
یادِ قدیما خیلی بخیر،...
هی هی،..الکی الکی پیرشدیم ننه
.
.
روحت شاد آقای صابری...
میدونید
من اون کتابای قصه های خوب برای بچه های خوب رو هم دوست داشتم؛بس که بچه ی خوبی بودن ،دایی کوچیکه واسم گرفته بود.

بعله آقای دکتر؟زچه میخندی شما آخه؟؟


واینکه؛
عید تون مبارک آقای دکتر

سلام و درود حضرت باران
ای بابا شما که هنوز در عنفوان جوونی این...ماها پیر شدیم رفت ...ای بابا ای بابا
الساعه نفس عمیق!

روح مرحوم گل آقا و البته مرحوم آذریزدی شاد...خیلی زحمت کشیدن واسه فرهنگ این مملکت...خیلی واقعا
من قصه های خوب برای بچه های خوب رو نخوندم متاسفانه...شاید چون مثل شما بچه ی خوبی نبودم...!
الان که نگاه می کنم می بینم دیگه هم شاید نشه خوندش و اون لذتی رو که میشد توی بچگی از خوندنش برد رو الان برد...

خنده؟ نه والا اساعه ی ادب نمی کنم

عیدتون مبارک حضرت باران جان...

وجدان چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 18:30 http://parsehdarkhalseh.blogfa.com

لذتی که تو چیز میز خوندن تو بچگیا هست تو انتقام نیست
سلام میم خان
در باره ممنونتم خواخش میشود
اول من گفتم! عسک گذاشتنو میگم
من نجاتت دادم
این محبت مرا هیچ گاه فلاموش نکن

سلام وجدان عزیز
هیچ وقت این محبت رو فراموش نمی کنم
واقعا ممنون که سر میزنی و همراهی می کنی

بهامین چهارشنبه 7 شهریور 1397 ساعت 15:04 http://notbookman.blogsky.com/

چه روزای خوبی بود بچگی.
مجله کیهان بچه ها ،خوندنش .
خیلی خوب بود زمان بچگی

حیف...حیف که تموم شد...
خیلی خوب بود ...هنوز که هنوزه حتی اسمش ذهنمو قلقلک میده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.