نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

کدوممون درست میگیم؟

آسمون همه جا یه شکلیه؟فک نکنم!یعنی تو میگی آسمون اینجایی که الان من نشستم و فقط هف هش تا ستاره رو میبینم بالای سرم ، با آسمون خونه ، که هر شب پر میشه از ستاره یکیه؟اونجایی که حتی بچه شهابای فسقلی رو هم میشه  دید ، با اینجایی که خط به خط افق رو که نگا می کنی ساختمون و آپارتمون میبینی و باز بالاسر اونا هم تا کمرکش آسمون رد چراغای شهر هستش ، یکیه یعنی؟اونجایی که اصن انگار ته دل آدم همیشه قرصه با اینجایی که انگاری گرد غم پاشیدن تو ذره ذره و وجب به وجبش یکیه؟
چی بگم والا...شاید بگی دیوونه شدیا ، این حرفا چیه ، الان دیگه کی به آسمون نگا میکنه ، کی حوصله ی بچه شهابا رو داره ، کی اصن به فکر جیرجیرکای لابلای درختاس؟نمیدونم شایدم تو راس میگی ...شایدم من دیوونه ام که اینقد زود به زود دلم میگیره ، که اینقد همه اش آسمونو می پام که بلکه یه شهابی بیینم ، یا هلال ماهو یهو ببینم ، یا همیطوری ستاره ها رو...

نظرات 4 + ارسال نظر
ایوانیچ پنج‌شنبه 22 شهریور 1397 ساعت 13:56 http://13871216.blogsky.com/

راستش میدونی؛آدم وقتی دلش خوش باشه حتا اون ساختمونا و آپارتمان های دودگرفته هم که شب با نور چراغاشون بهت چشمک میزنن قشنگن
اما وقتی دلت خوش نباشه،نه صدای جیرجیرکا رو میشنوی نه صدای خرخر آب توو دل شب تو طبیعت و ..
حتا تماشای سوسوی ستاره ها توو یه شب تابستونی و دنبال کردن رد شهابا هم حالتُ جا نمیارن....

آره موافقم...دل خوش باعث میشه همه ی اینا قشنگ به چشم بیان...ولی یه چیزی بعضی وقتا به ذهنم میرسه و اون هم این که اگه از قشنگی های معمول زندگی چشم بپوشیم ، حتی اگه اون چیزایی که میخوایم رو هم بعدا بدست بیاریم بازم شاید نتونیم لذت زندگی رو ببریم...

Baran پنج‌شنبه 22 شهریور 1397 ساعت 08:06 http://haftaflakblue.blogsky.com/

عههه ...سرتونو بالابگیرید آقای دکترجان
یه دوستی واسه ی خلخال بودن،گفت;اگه بیای اونجا ،شبا میتونی ستاره ها رو با دستت بچینی...
گفتم؛چه کاریه زهرا جون؟بزا اون بالاباشن و سوسو کنن و هی چشمک بزنن
بله،پدرجان آدم خیلی خیلی منطقی هستن


بله میگفتیم؛
آسمون خیلی قشنگِ ❤
هرکجا هستین آسمون تون قشنگ و آبی آرام روشن...آقای دکترجان

باشه چشم
میشه دیگه بعضیاشونو چیدمثلا خوشه ی پروین روبقیه شونم باشن اون بالا سوسو بزنن
خیلی ممنون ازتون حضرت بارانزنده باشین

Baran چهارشنبه 21 شهریور 1397 ساعت 09:29 http://haftaflakblue.blogsky.com/

آسمون خونه ی شما خیلی باحالِ.آندرو نمی دونم چی چی یا و ناهید و پروین و ،....همش بالاسرتون دور دور میزنن دکترجان

گفته بودم؟داشتیم از مسیر برنجزار توی تاریکی رد میشدیم که ؟آقای برادرزاده ام؟ازپدرجان پرسیدن؟چطوری اسم ستاره ها رو انتخاب کردن؟
پدرجان گفتن؛خوب معلومه ،شب بود و ستاره ها لباس خواب پوشیده بودن،دانشمندام گفتن،این پروین،اون ناهید،اینم ستاره .اکبر هم بیجامه و رکابی پوشیده بود :)))

ببخشید من زیاد حرف زدم

آسمون خونه خیلی خوبه...آلودگی نوری کم ، هوا صاف ، آلودگی هوا اصن هیچی...آسمون خیلی قشنگه ...خیلی...
عههههه عجب جوابیانصافا منطقی و معقول هستش این نوع اسم انتخاب کردن
خواهش می کنم این چه حرفیه

وجدان چهارشنبه 21 شهریور 1397 ساعت 08:05 http://parsehdarkhalseh.blogfa.com

هیییییی نکنه مثل اون دوست معروف شیرین شده باشی؟!
اسمش چی بود؟!
شیرین دیگه بابا تحفه ی اون مجنونه ، این حرفا چیه ، الان دیگه کی به آسمون نگا میکنه ، کی حوصله ی بچه شهابا رو داره ، کی اصن به فکر جیرجیرکای لابلای درختاس؟ شاید نه به احتمال قوی یه خوردکی مخت بوف شده که اینقد زود به زود دلت میگیره ، که اینقد همه اش آسمونو می پای که بلکه یه شهابی بیینی ، یا هلال ماهو یهو ببینی ، یا همیطوری ستاره ها رو...
بعدشم شایدم این احوالات خشنگت عوارض شروع مهرو ترم و درس خوندنه ؟!
هاااا ؟!
من درست میگم بهله


چمدونم وولا
درس و مدرسه که ده دوازده روزی هست شروع شده!!ولی میتونه از اون هم باشه
ها درست میگی شاید
بهله بهله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.