نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

غمگینم...

غمگینم...


چونان پیرزنی که


آخرین سربازی که از جنگ بر می گردد


پسرش نیست...




مایاکوفسکی

دلم گرفته است...

دلم گرفته است...

دلم گرفته است...

به ایوان می روم و انگشتانم را بر

پوست کشیده ی شب می کشم

چراغ های رابطه تاریک اند

چراغ های رابطه تاریک اند


کسی مرا به آفتاب معرفی نحواهد کرد

کسی مرا به مهمانی گنجشک ها

نخواهد برد

پرواز را بخاطر بسپار

پرنده مردنی ست...



فروغ فرخزاد

دچار

دچار یعنی

عاشق

و فکر کن که چه تنهاست

اگر ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد

چه فکر نازک غمناکی...



سهراب سپهری/هشت کتاب

ورد زبان

می ترسم با دستان خودم

تو را شعری کنم که قرن ها

ورد زبان مردم شهر شوی...!!



ناصر رعیت نواز

بعید!

 اینکه دوستم داشته باشی

مثل این است که

عابری در پیاده رو

ناگهان در آغوشم بگیرد

همین قدر بعید

همین قدر ممکن...!



مهدیار دلکش

تنها!

وقتی که تو نیستی

من هم

تنها ترین اتفاق بی دلیل زمین ام...!



سید علی صالحی

فکر به تو

تمام راه به تو فکر می کردم

تمام راه

راه کمی نبود...!


منیره حسینی