ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شهری که رودخانه داشته باشد زیباست...مخصوصا اگر اصفهان باشد...
تصورش را بکن ...در ساحل رودخانه ای قدم بزنی که تمام خاطرات یک ملت با آن همراه شده باشد...
کنار رودخانه ای بنشینی که محمد علی جمالزاده بعد از چهل سال دوری از وطن به ساحلش آمده و خاطراتش را مرور می کند...
دست در آب رودی بری که خون هزاران هزار سرباز وطن را با خود به همراه دارد...
و به کرانه ی رودی چشم بدوزی که از کوهستان های سرسبز شهرکرد سرچشمه می گیرد...
همه ی این ها به کنار...
تصور کن روزی برسد که این رودخانه بخشکد...در زمین فرو رود...
زندگی در آن شهر می میرد...
بهتر بگویم...خاطره ی آن رود زیستن را از مردمان شهر می گیرد...
رودی که عاشقانه های یک شهر ...زندگی یک شهر...رویاهای یک شهر در کرانه ی آن جریان داشت خشکیده است...
و من خود به چشم دیده ام پیرانی که زیر پل خواجو غزل های عاشقی خواندند...از خشکی رود و از هجران زاینده رود ترانه های سوزناک سر دادند...
و من دیدم حسرت گذشته را ددر صدای محزونشان...
این متن از آن اصفهان است...از آن زاینده رود...حدود دو ماه بود دوست داشتم از زاینده رود بنویسم...و اکنون زمانش رسید...
گویا در چند روز آینده آب دوباره در شریان های زاینده رودجریان خواهد یافت...و چه زیبا خواهد شد اصفهان...
بزرگترین گناه:سکوت...
بزرگترین شجاعت:بگویی دوستت دارم...
بزرگترین سرمایه:دوست...
بزرگترین اسرار:صداقت...
بزرگترین افتخار:عاشق شدن...
بزرگترین هنر:عاشق ماندن
خیلی عالی بود...ممنون

نسلی هستیم که هرگز در آینده
نخواهیم گفت:
کجایی جوانی که یادش بخیر!!!
هیچ یاد خیری نداریم...
لایک همشهری
ممنون
سلام
قشنگ نوشتین
اصفهان از اون شهرایه که ندیدم و دوست دارم ببینم
موفق باشید
سلام
ممنون
شاد باشید
عالی بود.
الان اصفهان رفتن خوبه:d
ممنون...
حیفش الان نمیتونیم بریم...!الانش خوبه