نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

پایان بخش داخلی

بخش داخلی تموم شد...یه بخش سخت ، سنگین و نفس گیر...روزای آخر منتهی به امتحان ، روزشماری می کردم که هرچه سریعتر امتحان رو بدم و تموم شه و راحت شم ...خیلی مسخره و مزخرف بود این روزای آخر...

شب امتحان ، علی رغم این که خواستم زود بخوابم ، حدود ۳-۴ساعت توی تختخواب پهلو به پهلو شدم... آخرش تونستم دو سه ساعتی قبل امتحان بخوابم...این بدخوابی رو دو شب دیگه هم تجربه کردم توی یک هفته ی اخیر ، و هر شب هم آرزو می کردم که کاش یه هفت تیر کنار بالشتم می بود ، تا می تونستم مغزم رو خلاص کنم!!

ظهر ، بعد امتحان ، رفتم کتابخونه مرکزی فردوسی ، یه دوری زدم بین کتاب های انبوهی که توی قفسه ها بود ، کتاب غرش طوفان رو که ادامه ی ژوزف بالسامو بود رو بعد دو سال پیدا کردم و یه تورقی کردم...بعد از ناهار دو سه ساعت خوابیدم و بعدش رفتم پردیس کتاب ...چند تا کتاب برای ریحانه خریدم ، و دو تا هم برای خودم...بعد رفتم پاساژ مهتاب...بعدش هم حرم...امشب حرم خیلی خیلی شلوغ بود...چند تا عکس گرفتم از شعر هایی که روی سنگ های دیواره های حرم بود...

این عصرای بعد امتحانا رو خیلی دوست دارم...بعدش می شه با خیال راحت بری یه دوری بزنی و یه نفسی تازه کنی  ، توی زندگی ای که الان همه اش شده استرس و فشار و بی حوصلگی و بی خوابی و بی خوابی و بی خوابی...

یادش بخیر ، یه زمانی ، سرم به بالشت نرسیده خوابم برده بود...!

نظرات 6 + ارسال نظر
Baran سه‌شنبه 30 مرداد 1397 ساعت 18:32 http://haftaflakblue.blogsky.com/

ان شاءالله به سلامتی که برگشتین هم خواب تون میزون بشه و هم کسالت حسن یوسف برطرف شده،...
ایده های خطرناک هم بزارید کنار و
بجاش به ایده های خلال بادومی بپردازین و فاز خوبی از اذیت کردن بگیرین و تخت بگیرین بخوابین

چشم تونم بی بلا و
وجود تان هم سبز و خرم...

ایشالا ایشالا...
بالاخره بعضی وقتا آدم خطر کنه هم بدک نیستبالاخره زندگی هیجان هم لازم داره

زنده باشین شما...
ممنون از همراهی و انرژی های مثبت تون

Baran سه‌شنبه 30 مرداد 1397 ساعت 18:24 http://haftaflakblue.blogsky.com/

عرض سلام خدت شما و ریحانه بانو؛سلامت باشندو باشید

عید بر شما و خانواده محترم تان مبارکککک

سلامت باشین شما
عیدتون هم مبارک باشهههه
التماس دعا

Baran دوشنبه 29 مرداد 1397 ساعت 11:07 http://haftaflakblue.blogsky.com/

بوی کتاب و کتابخانه همیشه حال خوش کنه،..
دستتون درد نکنه،برای خرید کتابها،قطعا ریحانه بانو خیلی خوشحال میشه...
زیارت تونم قبول،ان شاءالله سفرتفریحی و تفرج؛فرانسه و ایتالیا و مسکو و رومانی و هلند،...
ایشلا زندگی تون پراز خوشی ها ...
والا همه ی ما استرس وگیروگرفتاری های خاص خومونو داریم،اگه بخواهیم بهشون توجه بکنیم انرژی مون تحلیل میره و قادر به نگه داشتن یه لیوان آب هم ...
لذا ،لطفا لطفا ،مراقب سلامتی جسم و روح تون باشید؛آقای دکتر میم عزیز و بزرگوار
راستی؟گلهاتون درچه حالن؟

فوق العاده اس فضای کتاب و کتابخونه...واقعا فوق العاده س
زنده باشین شما...آره ریحانه خیلی خوشحال شد واسه کتابا...الانم نشسته این کنار داره با گوشیم بازی می کنهسلام داره خدمت تون
ایشالا ایشالا...
چشم حتما...شما هم مراقب حال دلتون باشین همیشه

گل ها؟ راستش گل یخ و قاشقی حال شون تا آخر هفته قبل عالی بود ، گل حسن یوسف ولی یه مقدار کسالت داشت ، گذاشتمش دوباره توی لیوان آب تا ریشه بزنه ، بقیه گل ها هم حال شون خوب بود...الان هم که اومدم خونه ، کلید رو دادم به یکی از بچه ها تا توی این دو هفته ، بهشون آب بده...ایشالا برگردم و بهشون بیشتر برسم

Baran دوشنبه 29 مرداد 1397 ساعت 10:56 http://haftaflakblue.blogsky.com/

بحمدالله ؛به سلامتی و میمنت این بخش نفس گیر رو گذرانیدو
الهی شکر؛

ازقدیم گفتن،وقتی پهلو به پهلو میشی،جاتو عوض کن.یعنی یا سروته یا این که از تخت به کف زمین خواب عمیق و سنتی
هفت تیر کنار بالش خوبه،نه برای مخیله ی مبارک ،برای همساده هایی که وقت و زمان نمیشناسن ،بزنی لاستیکاشونو پنچرکنی و خلاص.

آره خدا رو شکر این بخش سنگین تموم شد واقعا...این آخرا خیلی خسته کننده شده بود ...

یه شب تختم رو عوض کردم ، رفتم تخت بالایی!بعد نیم ساعت خوابم گرفتیه شب ولی جای سرم رو عوض کردم ، ولی افاقه نکرد و این سیل فکر و خیال نذاش بخوابم
والا ایده هفت تیر رو شاید یه روزی پیاده کنمابالاخره میشه یه جا استفاده کردیا برای مخیله مبارک ، یا برای خلاص کردن همسایه های وقت نشناس

Baran دوشنبه 29 مرداد 1397 ساعت 10:47 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلام و عرض ارادت خدمت آقای دکتر میمِ عزیز و بزرگوار
روز پزشک بر شما و تمامی همکاران تان؛مبارک
در پناه حق ؛موفق و شادو پیروز باشد

سلام و درود حضرت باران
خیلی ممنونم ازتونالبته ما که هنوز خیلی راه داریم تا پزشک بشیم...ایشالا به لطف دعاهای شما ، بتونیم این مسیر رو به خوبی طی کنیم
شاد و مانا باشین

بهامین پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 ساعت 20:40 http://notbookman.blogsky.com/

سلام
زیارت قبول،دلم دوباره پر کشید مشهد
خداقوت وخسته نباشید از امتحان
مطمئنم نمره خوبی خواهید گرفت:)
چه خوب خرید کتاب

همه لحظه هاتون قشنگ

سلام
خیلی ممنونم نایب الزیاره تون هستم
ممنون واقعا
خدا رو شکر که تموم شد ، این آخرای بخش خیلی خسته کننده شده بود دیگه
ایشالا...خدا از دهنتون بشنفه

شاد و پیروز باشین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.