نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

The Leftovers

شب

در مسیر تهران به مشهد، از دو سو کویر، از شش جهت تنهایی و تاریکی!

موسیقی The Leftovers در دور تکرار، برای شاید صدمین بار در 24 ساعت گذشته

چشم ها: کم فروغ، گرم، نمناک! خیال: گریزان! 


چشم هام  را به دوردستِ ناپیدا در تاریکی و افق میدوزم، به 144 ساعت قبل فکر میکنم که در چنین شرایطی، سفری را آغاز کردم که هیچ از اتفاقات و سرانجامش نمیدانستم و خودم را چون کاغذپرانی، به آغوش نسیم سپردم، و اکنون، در اینجا، در این زمان، شش روز از آن آغاز گذشته و قلب، روان و روحم سرشار از تداعی هایی است که آن چنان زیبا، لطیف و دوست داشتنی است که برای فقدان لحظه لحظه ی شان، و با یادآوری هر ثانیه ی شان، اختیار چشم هایم از کف می رود. لحظاتی که آنقدر برایم دوست داشتنی اند که حتی خاطرم یارای پذیرفتن و یادآوری شان را ندارد. شش روزِ امن را تجربه کردم، شش روزی که به گمانم هیچگاه برایم تکرار نشوند، که لحظه لحظه اش برایم زیبایی بود، و عزیزانی که هر کدام شان ، با کلام، حضور، محبت، و زیبایی روحشان، مرا به زندگی امیدوار کردند، و منِ خسته ی از همه جا بریده ی اندوهگینِ ویران، با حضورشان و اکنون، با به خاطر آوردن شان، ترکیبی میشوم از شادی، دلتنگی، و اندوهِ هجران.

لبخند، برایِ یادآوری مصلا، پل طبیعت، باغ کتاب، میدان انقلاب، زندان قصر، کتابِ اسم، عمارت یار، موزه ی مقدم، چهارسو، سی تیر، خیابان فردوسی و ماه بر فرازش، پارک لاله، انتشارات امیر کبیر، غروبِ دریاچه، و تمام قدم زدن های بی وقفه، صحبت های آرامش بخش، لبخندهای دوست داشتنی، و اشک های باارزش این روزها و شب ها، که اوجِ زندگی بود و ناب ترین و شفاف ترین لحظاتم تاکنون، که  یادشان صندوقچه ی بلورینِ شفاف ارزشمندی بود در خاطرم، برای همیشه، برای ابد، برای ابدیت.

خودم را به موسیقی می سپارم، چشمانم  را می بندم و به آینده ای فکر میکنم که امید، خورشیدِ روزها و ماهِ شب هایش خواهد بود.


نظرات 2 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 10 آبان 1400 ساعت 07:37

سلام و عرض ارادت،خدمت شما عزیزِ همیشه عزیز.
سپاس از همه لطف و معرفت و حضور شادی بخش و آرزوها و واژگان دلنشین تان.
درود و رحمت و نور و امیدِ خداوند بر شما

سلام و سپاس حضرت باران از لطف بهاری تون

Baran دوشنبه 10 آبان 1400 ساعت 07:32

زنده باد امید
زنده باد دکتر میم

آیکن نفس عمیق

خیلی ممنونم از لطف تون حضرت باران

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.