نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

باران، بهار، شب

بشنو:

موسیقی متن فیلم شکار

reunion


پشت میز در اتاق تاریک نشستم، پنجره رو باز کردم و خنکای مرطوب و بهاری بر ساعد و انگشت ها  و کیبورد و برگ های گل ها میشینه، ابرا توی آسمون غوغا کردن، رعدها، هر از گاه زمین رو روشن می کنن. سکوت شبانه و خنکا و تاریکی ، جاریه، خلسه ناک و افیونی

دیروز کشیک بودم، همونطور که لحظه ی سال تحویل. مدت هاست مناسبتها برام غالب مفهوم شون رو از دست دادن، و علاقه ای در من برنمی انگیزن. به همین خاطر امسال ترجیح دادم هم لحظه ی سال تحویل و هم سیزده به در رو که هنوز اندک آیینی در خودشون جای دادن، کشیک باشم و به دور از هرگونه احتمال درگیری آیینی. اما، در این سکوت و خلوت و تنهایی و تاریکی شبانه ، این به ذهنم رسید که علی رغم این اندیشه که به همچین زمان های خاصی بی تفاوت شدم، شاید اتفاقا این آیین ها برام خاص تر و محترم تر شدند که ترجیح میدم برخلاف جریان تکراری ابتذال و وقت گذرانی های عادی شونده ، برای اولین بار در کشیک و بیمارستان این زمان رو به سر ببرم و خاطره ای ازشون بسازم که تا سالها در ذهنم زنده باشه، بر خلاف چند سال اخیر که خاطراتشون همچون ملغمه ای از یادها و جاها و افراد مختلف در ذهنم به تاریخ و فراموشی سپرده شد و شاید هیچ گاه هم یاداوری نشه...


این آسمون رو دوست دارم. این هوا رو ، این قطره های بارونی که روشنای اندک نورهای پراکنده رو منعکس می کنه. 


گل حسن یوسف ، مخملین و بنفش شده ، گل قاشقی بعد از دو سال و نیم، شاخه ی سومی از خاک گلدونش روییده .


آسمان بارانی

با کمان رنگینش

در خوش آمدت طاقی

بسته رهگذارت را


چارپرترین شبدر

با تو هست و هر سویی

می روی و همراهت

می بری بهارت را...


حسین منزوی

نظرات 2 + ارسال نظر
کِرْمِ درون شنبه 21 فروردین 1400 ساعت 02:20 http://devilsown.blogsky.com/

حسی که درباره مناسبت های خاص نوشته بودی رو منم دقیقا دارم. نمیدونم چرا؟ اقتضای سن ماست؟ اقتضای رشته ماست؟ یا شایدم اقتضای وضعیت و شرایط فعلی ماست؟! شایدم بقول تو بی تفاوت نشدیم، نوع نگاهمون تغییر کرده!

شاید تاثیر همه ی اینها، سن و شغل و اتفاقاتی که بر ما گذشته
و شاید هم تغییر نگاه مون و تفاوتی که حاصل شده
و شاید همه شون:)))

sahar.sh چهارشنبه 18 فروردین 1400 ساعت 00:40

چه خوب که نوشتین

مرسیی
و مرسی که خوندین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.