ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهیِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِ؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟
صدفی در دریاست؟
نوری از روزنه ی فرداست؟'
یا خدایی است که از روز ازل پنهانست؟
بارها آمد و رفت
بارها انسان شد
و بشر هیچ ندانست که بود
خود او هم به یقین آگه نیست
چون نمی داندکیست
چون ندانست کجاست
چون ندارد خبر از خود که خداست...
قیصر امین پور
سلام داداش...
اول پستت نوشتی:
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
خب عزیزم حالا بگو:
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
خیلی خوبه این شعر...
موفق باشید همیشه..
ممنون از شما...
سلام
خیلی خیلی قشنگه واقعا لذت بردم تشکر از انتخاب خوبتون
سلام...
بسیار ممنون از شما...