نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

گوهرشاد

مدتی است هنگام بازگشت از حرم دلم هوای مسجد گوهرشاد می کند.قدم در انجا می گذارم.سکوت و ارامش خاصی دارد...خیلی زیبا...نمی دانم چرا احساس می کنم تمام زندگی ام در پس زمینه ای از حضور در سکوت و تنهایی این مسجد تاریخی گذشته است...گاه اوقات صدای بنا و کارگران و صدای تیشه ی نجاران دست اندرکار مسجد را در ۵-۶ قرن پیش در گوشم احساس می کنم ...به نقش و نگارهای دیوارها و سقف ها چشم می دوزم و در میان بته های طرح انداخته شده بر گنبد و افلاک این بهشت قدم می زنم ...چون بچه اهویی می دوم و بازیگوشی می کنم...کودکی می شوم در منتهای شادی و عشق...

دست به کاشی کاری های فیروزه ای و طلایی دیواره ها می کشم ...با وجود ان که شاید حاصل ترمیم مسجد باشد اما در قلب انها حضور سبز تاریخ و فرهنگ وطنم را احساس می کنم...نوای گرم قرآن و سخن مردان الهی در گوشم می پیچد...طنین مناجات سحرگاهی یاران حق!

به دوستی گفتم گوهرشاد و امثال ان در این زمانه ی اشوب فکری و فرهنگی ایران ما و جهان پیرامونمان پاسخی شیرین و زیباست به تمام کسانی که هویت فرهنگی مان را به فراموشی سپرده اند و گویی سر بر آستان غرب مغرور و شرق مستور(پوشیده در لوای تلاش فیزیکی و در عین حال خالی از بنیاد عمیق فکری !)  نهاده اند...این مسجد آن چنان در حد اعلای زیبایی ظاهری و باطنی و حد اعلای قدمت تاریخی است که شهره ی عالم است و ملجا و پناهگاهی برای آسودن از تمام تفکرات واهی و پوچ و ناامیدی و تمامی افکار منفی...هوای گوهرشاد پر از عشق است و سرزندگی ...پر از عشق....!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.