نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

آخر سال…


دم دمای نوروز است…دل توی دل هیچ کداممان نیست…از یک طرف دگرگونی حال طبیعت و از طرف دیگر دیدن عزیزان شور و شوق وصف ناشدنی در دل همه انداخته است…
بی بی این روزها یک جا بند نمی شود…از وقتی شنیده دایی می آید مدام این ور و آن ور می رود…از هر پنج کلمه اش  شش تایش رضا است…می گوید باید خانه را آب و جارو کنم…رضا می آید…راست می گوید…حق دارد…یکی دو ماهی می شود پسرش را ندیده است…گل پسرش را…!
بی بی می گوید آش جوش بره درست کنیم…مامان می گوید هنوز زود است…وقتی همه جمع شدیم می پزیم…آش جوش بره…انگار رمز و رازی شده برای  جمع شدن تک تک اعضای فامیل…رمزی بین نسل های گوناگون…آشی برای رفع دردها…ناراحتی ها…سختی ها…هم پر از امید و  آرزو…هم خوشمزه…!

آشتان خوشمزه و جاافتاده…!!

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی عباسی نسب وثوق پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 13:53 http://manv.ir

مشکلی نداره ، همین خوبه ... لطف کردی

خواهش می کنم داداش...

مهدی عباسی نسب وثوق پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 13:22 http://manv.ir

با سلام و تشکر از حضور گرمتون ، خوش به حال شما که لااقل اگر چه دور هستین ولی دلتون همراه همه ، منم اگر چه اقوام و فامیلمون رو دوست دارم ولی به خاطر بیماری و مسائل دیگری از الان دچار ترس و اضطراب شده ام که چطور باید باهاشون روبرو بشم ... یا حق، راستی لینکتون کردم شما هم اگه دوست داشتی مارو لینک کن

سلام دوست عزیزم...ممنون که بهم سر زدی...امیدوارم هرچه سریعتر سلامتیت رو به دست بیاری و بتونی از این روزا بیشتر لذت ببری...با افتخار لینک شدی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.