نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

بازگشت ، تراژدیک یا کمدی!؟مساله این است...!


مدت هاست که مسیر مشهد به شهرستان و بالعکس را طی می کنم…زمان هایی بوده است که کوه های بین راه غرق در ابر بوده اند …مثل امروز…همیشه دلم می خواست تا بتوانم در چنین لحظاتی پای در دامنه ی کوه بگذارم و تا قله بروم…در میان دریایی از ابرهای خنک شنا کنم…آتشی روشن کنم و غرق در رویا شوم…

امروز هوا ابری و سرد بود…از صبح یک ریز باران می آمد و زمین تشنه ی مهربانی را از عشق الهی خود سیراب می کرد…ابرها دست در گردن قله های سر به فلک کشیده انداخته بودند و چون یاری دیرین اشک ها می فشاندند…!کرانه های زمین ، آسمان را در آغوش گرفته بود…باران می بارید…بارانی به سرزندگی و طراوت بهار…

تمام طول مسیر به موسیقی و کتاب خواندن گذشت…عبور از دل باران و کتاب خواندن و هر از چندگاهی نگاهی به قطرات پر شتاب و آشفته ی باران انداختن لطفی داشت بیش از حد تصور…بازگشتن نیز نکته ی همیشگی این ماجرا بود…بازگشت پس از سه هفته استراحت و گذران عمر در طول روزهای تعطیلی…بازگشتی که این بار نمی دانم تراژدیک است یا کمدی…!

این روزها بهار مهربانی اش را بیش از گذشته به رخ می کشد…می رقصد و می خندد و از گلوی سینه سرخ ها آواز سر می دهد و از چشم ابرها اشک شوق جاری می کند و از به طبیعت چشمکی می زند و طبیعت هم چون کودکی خجالتی از آغوش خاک لاله های سرخ بیرون می آورد و سبزه می دماند…این روزها همه دست به دست هم داده اند تا زمین ، رنگارنگ تر از همیشه ، خودنمایی کند…!


خداوندگارا سپاس…


در این سرما و باران یار خوش تر

          نگار اندر کنار و عشق در سر

نگار اندر کنار و چون نگاری

          لطیف و خوب و چست و تازه و تر


مولانا جلال الدین


نظرات 2 + ارسال نظر
استاد چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 04:57 http://doctorkhatereh.blogsky.com

سلام محمد جان.
من دوباره اومدم . . . .
اپ نبودی همون مطلب قبل رو دوباره خوندم و لذت بردم.
یا حق.

سلام...
ممنونم از شما...
سعی می کنم زودتر اپ کنم وبلاگ رو

استاد یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 15:48

سلام محمد .
ای ول به قلمت.
دمت گرم.
لذت بردم

سلام دکترجان
ممنونم از شما...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.