نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

باز باران...

امروز صبح رفتیم کلاس...بعد هم بیمارستان منتصریه...بعد هم بلافاصله بیمارستان قایم...بعد از کلاس باکتری عملی که بیمارستان قایم بود گشتی زدم داخل شهر...دو تا کتاب شعر خریدم و رفتم جلسه  ی شعر و ادب ارغوان...جلسه ای که خستگی یک هفته ماقبل را از بدن انسان خارج می کند...

بعد تا مرکز مشاوره قدم زدم و جلسه ی مرکز...!یک روز مملو از کلاس و جلسات مختلف!

الان هم که باران می آید ...از آن باران هایی که اصلا انتظارشان را نداری و ناگهان قطره قطره ریختنشان را متوجه می شوی...کاش بعضی وقت ها هم اتفاقاتی از این دست در زندگی بیافتد...بی خبر کسی برسد...آهنگی که عاشقش هستی پخش شود...بیتی که دوست داری خوانده شود...کاش زندگی بعضی وقت ها از یک دستی خارج شود...با یک لبخند...با یک سلام...یک مهربانی...


پ ن : این متن را دیشب نوشتم ولی امروز منتشر شد به دلایلی ...


خنده ات طرح لطیفی ست که دیدن دارد

                              ناز معشوق دل آزار ، خریدن دارد

فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق

                             چشم سبز تو چه دشتی ست ! دویدن دارد

شاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته

                            بوسه ات میوه ی سرخی ست که چیدن دارد

عشق بودی و به اندیشه سرایت کردی

                            قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد

وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن

                             عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد

عمق تو دره ژرفی ست ، مرا می خواند

                             کسی از بین خودم قصد پریدن دارد

اول قصه ی هر عشق کمی تکراری ست!

                             آخر قصه ی فرهاد شنیدن دارد



                     کاظم بهمنی


نظرات 3 + ارسال نظر
ترقی دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 15:51

چه خوب

اگه صلاح میدونین بذارین وبتون ما هم بخونیم

ارزش خوندن و نوشتن نداره اصن ;-)

Aurora شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 11:56 http://taaseman.blogsky.com

عاشق اون بارون هایی ام که اصلا انتظارش نیست و می یاد...
مخصوصا اگه دم سحر باشه....
جالب میخواستم بگم مخصوصا اگه نم نم باشه! بعد یکم فکر کردم دیدم شر شر بارون هم دوست دارم:d
کلا بارون یعنی حس سرزندگی...
نوشته هاتون عالی هست.. موفق باشید در درسا...

خیلی خیلی خیلی ممنون بابت لطف بی کرانتون...
بارون عالیه...یه حس تازگی و زلالی میده بهم...
تشکر ازتون...شمام موفق باشین همیشه...

ترقی چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت 18:51 http://leyla-taraghi.blogsky.com

سلام: احسنت

شما که اینقدر شعر دوستین خودتونم شعر میگین؟؟

سلام...
ممنون
اره هر از چند گاهی غزلی رباعی بیتی تراوش می کنه از ذهن پریشانم...
ممنون از همراهی مهربانانه تون...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.