نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

حرف دل ما !

دیروز چرخی زدم در میان غزلیات  وحشی بافقی ...به غزلی برخوردم که بسیار زیبا بود و دلنشین...


از تو همین تواضع عامی مرا بس است

در هفته ای جواب سلامی مرا بس است


نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب

همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است


بیهوده گرد عرصه ی جولانگه توام

گاهی کرشمه ای و خرامی مرا بس است


غمخانه ای نمی طلبم از شراب وصل

یک قطره ی بازمانده ی جامی مرا بس است


وحشی مگو ، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه

یعنی ز تو  نوازش مامی مرا بس است!


وحشی بافقی!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.