نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

چای داغ...

امروز وقتی کلاس پاتو عملی تموم شد با محمد راه افتادیم سمت ایستگاه مترو قایم...چند متر مونده به ایستگاه دو تا خانم ۴۵-۵۰ ساله دیدیم که توی هوای سرد نشسته بودن رو یه نیمکت و با لذت داشتن چایی می نوشیدن...فلاسک چای شون هم روی نیمکت بود...اون قدر کیف کردم که تا چند دقیقه با محمد درباره مزایای چای نوشیدن در کنار یار ( و نیز یاران!) صحبت کردیم!

خیلی وقته توی سرما چای نخوردم...

خیلی دلم می خواد کنار یه هم صحبت ، یه هم دل بشینم...با آرامش یه چای مشتی بزنم به بدن!


یه جا هست که فاضل میگه:

چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم

چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است...

نظرات 2 + ارسال نظر
Aurora چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 23:34

گاهی اوقات یه چایی گرم تو یه روز سرد کنار یه دوست خیلیی میچسبه:)
زندگی پر هست از لحظه هایی که پر از لذت و شادی اند و ما ازشون راحت رد میشیم..

روزگارتون پر از شادی و ارامش

اره همین طوره که میگین
کاشکی بتونیم قدر همه لحظات با هم بودن رو بدونیم...
شاد باشین

سعید جمعه 3 دی 1395 ساعت 21:32 http://saeed1372.blogsky.com

میگفتی برات ی استکان بریزن خخخخخخخخ

روم نشد والا...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.