نسیم کوهسار
اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!نسیم کوهسار
اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!درباره من
قبلا:گل پسری بودم از دیار کوه و کویر!
الان:نمی دانم!
ادامه...
دوست و آشناها...
- ابر ارغوانی
- لبخند ماه (بلاگ بیان)
- دفتر یادداشت من (بهامین!)
- دفتر یادداشت من (بهامین)
- نیلوفرانه
- عاشقانه های یواشکی
- دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نظام آباد
- ارتباط با دانش آموزان
- تا آسمان
- خاطرات مطب!
- toybox!
- رد پای شعر
- پدیده های زمین شناسی_اقای صدقی
- کوشه سلام
- ساعت بیکاری م و ن ا !!
- خانه ی دوست
- دلنوشته های کویری
- شعر و هنر
- ندای توحید
- پژوهش سرای دکترحسابی
- دوستدار طبیعت جهرم
- مهندسی کیفیت_پسردایی
- در سایه سار عشق
- یکی بود یکی نبود
- شعر نو
- پاییز در پالیز-عدنان جان
- حرف هایی حقیقی
- وجدان
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- شهریور 1402 2
- مهر 1401 1
- مهر 1400 1
- تیر 1400 1
- اردیبهشت 1400 1
- فروردین 1400 3
- آذر 1399 1
- آبان 1399 1
- شهریور 1399 2
- مرداد 1399 1
- اردیبهشت 1399 1
- فروردین 1399 1
- اسفند 1398 3
- دی 1398 5
- آذر 1398 1
- آبان 1398 4
- مهر 1398 2
- شهریور 1398 3
- مرداد 1398 6
- تیر 1398 5
- خرداد 1398 6
- اردیبهشت 1398 12
- فروردین 1398 15
- اسفند 1397 11
- بهمن 1397 1
- آذر 1397 2
- آبان 1397 1
- مهر 1397 1
- شهریور 1397 14
- مرداد 1397 6
- تیر 1397 11
- خرداد 1397 5
- اردیبهشت 1397 1
- فروردین 1397 1
- اسفند 1396 16
- بهمن 1396 1
- دی 1396 1
- آذر 1396 9
- آبان 1396 2
- شهریور 1396 4
- مرداد 1396 5
- تیر 1396 6
- خرداد 1396 9
- اردیبهشت 1396 5
- فروردین 1396 8
- اسفند 1395 10
- بهمن 1395 15
- دی 1395 18
- آذر 1395 5
- آبان 1395 5
- مهر 1395 11
- شهریور 1395 2
- مرداد 1395 3
- خرداد 1395 1
- اردیبهشت 1395 6
- فروردین 1395 11
- اسفند 1394 9
- بهمن 1394 7
- دی 1394 2
- آذر 1394 3
- آبان 1394 3
- مهر 1394 2
- شهریور 1394 8
- مرداد 1394 94
- تیر 1394 98
- خرداد 1394 10
- اردیبهشت 1394 6
- فروردین 1394 8
- اسفند 1393 8
- بهمن 1393 11
روزشمار
شهریور 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
جستجو
مزخرفات!
فلانی را می بینی! قبلا با هم رفیق بوده اید اما کم کمک ، اخلاق خاص مزخرفش ، دیواری را مابین رفاقت تان بالا آورده است!
تو را می بیند ، اما نگاهش را می گرداند و مهیای رفتن می شود!
خودت را به او می رسانی تا به حرمت رفاقت سابق ، سلامی کرده باشی!
ـ سلام آقای فلانی!
با بی میلی مزخرفانه ای ، در حالی که در ته صحبتش ، مسخره کردنی مزخرفانه چمباتمه زده ، جواب می دهد: سلام...چه خبرها!؟
ـ خبر خوشی!
می گوید: باز با فلان شخص ( رفیق سوم و مشترک بین دو نفر در حال مکالمه ، از نظر اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به تو نزدیک تر و از او دورتر) چت می کنی!
جوابش را نمی دهی!
جلوتر باید از به سمت راست بروی! و او مسیرش سمت چپ است! همان طور که دارد حرف هایش را زیر دندان هایش نشخوار می کند ، به او می گویی: من مسیرم سمت راست است، با اجازه ...
یک هو ، جلویت در می آید که: خیلی خودت رو می گیری ها...
جواب می دهی: هااااااااااا و می خندی!
راهت را می کشی و می روی و عق می زنی روی تمام آدم های مزخرفی که گاه و بی گاه ، توی زندگی ات سر در می آورند! :)))))
چ خوب بود نثرتون.هی منتظر بودم یجاش بنویسین این مطلب مثلا از فلانی بود..ولی خودتون نوشتین و خیییلی ب دل نشست و جذاب بود.
محتواشم ک باز خیلی خوب بود.
کاش ب همون یاروی مثلا دوست،وقتی میگفت خودتو میگیری میگفتین: تازه شدم مث تو،با ی پوزخند!
بعدشم چرا اصن رفتین سلامش کردین ک اینجوری پررو پررو پیش بیوفته؟؟وقتی یکی ادمو کنار میذاره و بی محلی میکنه شما دوبرابر براش بیا،ک فک نکنه خیلی آدمه..
البته این رفتار بازم بستگی ب اون طرف مقابل داره ک چرا داره این رفتارو برخوردو میکنه و چجور آدمیه کلّا...ولی اینی ک من برداشت کردم از نوشتتون،ایشون ی آدم مزخرف بوده ک ارزش سلام و حتی نیم نگاهم نداشته
سلام
عههه...یعنی این قدر خوب بود!!؟؟ ممنونم واقعاااا...امیدوارم کردین!
قبلا هم چندین بار از این کارا کرده بود...ولی من هی می گفتم شاید ته دلش چیزی نباشه...ولی دیگه این بار ، بار آخری بود که بهش سلام می کنم...من بعد دیگه محلش نخواهم گذاشت کلا!
کلا من از وقتی یادمه اخلاقش همین طوری بوده...با بقیه هم همین مدل رفتار رو داشته فک کنم...
گاهی وجود بعضی ها توی زندگی هامون،خیانت به خودمونه
آدم ها باید لایق باشن که تو زندگیتون بمونن.برای یه عده،عق زدن هم
زیادی هستش.
آره واقعا...
اصن آدم باید تو روابطش انعطاف داشته باشه! هر کی آرامش آدم رو بهم زد سریع حذف بشه!