نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

آذر ماه...

دیروز رفتیم سر زمین زعفرون...زعفرونای قشنگ و آذرماهی! چند تایی عکس گرفتم ازشون و همچنین از درختای انگور خزان زده...بعد رفتیم باغ انار و انار خوردیم...دیگه فک کنم آخرین انار پاییزی امسال بود که توی باغ خوردم...خیلی چسبید...

پاییز امسال یه جورایی قشنگ بود...توی یک ماه قبل چون درس خاصی نداشتم خیلی حال داد...عصرا کنار پنجره ی طبقه ی آخر بوستان ، چای و میوه و کتاب و شعر فراهم ، و شجریان و الباقی موسیقی های خزان زده در حال پخش! ولی آذرماه رو فکر نکنم بتونم اونقدرا هم خوش بگذرونم...تقریبا هر سال آذر بهم سخت میگذره ، نمی دونم چرا ولی شاید به خاطر غلظت زیاد پاییزی بودن ، دلتنگی ، شبای طولانی و تنهایی هاش باشه...بگذریم ، زندگی همینه ، ترکیب همین خوشی ها و دلتنگی ها...

این شبایی که خونه ام ، به عادت پاییزای هر ساله ، به شب گردی با رضا میگذره و موسیقی های توی ماشین و حرف زدنا و درد دل کردنا و کافینو!





نظرات 3 + ارسال نظر
فرشته دوشنبه 5 آذر 1397 ساعت 21:06 http://italain_art.blogsky.com

اخ که یجوری از آذر تعریف کردی منم دلم گرفت

آخ...چی بگم از آذر ماه...هنوز کلی حرف نگفته دارم ...

لبخند ماه دوشنبه 5 آذر 1397 ساعت 00:30 http://paaezaan.blogsky.com

چه حس خوبی داشت زعفران و انار و شب نشینی های دوستانه پاییزی


دلت شاد جوان

خیلی ....خیلی خوب بود...یاد ایام دور هم بودن بخیر...من که چند سالی هست که فقط چند شب معدود ازین دورهم بودنا بهره میتونم ببرم...
سرتون سلامت استادِ جاااان

Baran شنبه 3 آذر 1397 ساعت 16:16 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلاااااام
سلام و عرض ارادت آقای دکتر میمِ عزیز و گرامی
تصویرِ زعفرون آذماهی ؛
خیلی قشنگههههههه
انارها نوش جون تون و
همه ایام تون قشنگگگگگ
بله،بگذریم...زندگی ترکیب زیبایِی داره; همین خوشی ها و
دلتنگی هاش دلچسبِ.....
راستی دکتر میم جان؟
شلغم به بازار آمد
واینکه؛زیر بالش داداش مون یه مشت خلال بادوم گذاشتیم و
بهش پیامک زدیم؛زیر بالش تو ببین

دیگه اینکه؛
خیلی خوش برگشتین و
از طرف من به ریحانه بانو سلام برسونید
خلاصه اینکه؛
آذماه هم حسابی بهتون خووووش بگذره

سلام و درود خدمت حضرت باران
مرسی مرسییی نظر لطف تون هست
بله بله ...شلغم هم به بازار اومد بالاخرهاتفاقا خونه که رفته بودم چند روز قبل ، مامان خانم شلغم پخته بودن و جاتون خالی با شیره میل نمودیم!
ای بابا ای بابا امان از دست شما...این قضیه ی خلال بادوما هم داره داستان درست می کنه ها

سلامت باشین شما...چشم بزرگی تون رو میرسونم
احوال دلتون عاااالی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.