نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

این روزا...!

اول از همه بگم که به لطف پخش خود به خودی آیتونز بزرگوار لپتاب ، مشغول شنیدن آهنگ Reflections of passion از حضرت یانی هستیم و اوضاع روحی مون یه کم تعدیل شد ...وگرنه میخواستم خیلی غمگینانه بنویسم این مطلبو!

دو روز قبل برگشتم به مشهد...سه چهار روزی رو تونستم خونه بمونم این دفعه...دو بار بارون اومد خونه که بودم...هوا بسیار لطیف و خوب و آذرماهی بود...و جاتون خالی زعفرون جمع کردن و انار خوردن توی باغ خزان زده...

بارون دومی  ، به قول یکی از دوستان ، بارون رشتی بود...شدید و با برکت...همون روزی بود که میخواستم برگردم مشهد...در واقع رفته بودم دنبال سید حسین و یه سر به کتابخونه زدیم و «شرح زندگانی من »‌از عبدالله مستوفی رو امانت گرفتم که بلکه یه کم از تاریخ عبرت بگیرم! و یکی دو تا کتاب دیگه...بعدم یه دوری توی شهر زدیم توی هوای بارونی...

آقا آذر ماهه...دل آدم میگیره...چیکار کنه با این اوضاع احوال به نظر شما...؟ یعنی میشه یه روز بیاد دل ما نگیره؟ میشه یه روز بیاد که هرچی هم بشه  ، دلمون یهو دلتنگ نشه؟ گمونم نه...دله آقا...سنگ که نیس ...پاره آجر که نیس...میگیره دیگه...یهو یه برگ خزون زده میبینه ، یاد خودش میفته ، یاد احوالات خودش ، یاد قبلا ها و الانای خودش میفته ، تا میگی نکُن ، یهو دلتنگ میشه....


پاییزه آقا...پاییزه...






نظرات 3 + ارسال نظر
بهامین شنبه 10 آذر 1397 ساعت 11:50

دلتنگی
دلگرفتگی
عجین شده با پاییز

دلتنگےهای هرکس
هیچ شعبه ی دیگری ندارد!
یکے عڪس میبینه
یکی آهنگ گوش میده
دیگری خاطرات را مرور می کنه

آدم اگه بتونه با دلتنگی کنار بیاد
دیگه با همه چی میتونه کنار بیاد..!


الهی هیچ وقت دلتنگی بد و غیر قابل تحمل سراغ دلتون نیاد

خیلی ممنوونم بهامین ....
الهی هیچ وقت دلتنگی سراغ شما هم نیاد

Baran پنج‌شنبه 8 آذر 1397 ساعت 10:52 http://haftaflakblue.blogsky.com/

واما متن پستِ " این روزا....!"

اول از همه ،موسیقی نوووش جون تون

وهمین طور گشت گذار در شهر بارونی تون
آسمون دل تون همیشه حال هوای بعد بارونی_ باشهحال حوای آسمونی که، شب به خودش بارون دیده و
طلوع زیبا و
انوارنور و
جیک ویک پرنده ها و.....خلاصه یک حال هوای دبشی
چیه دکتر جان؟چرا اونجوری نگاه میکنی؟نکنه نیاز به بستری شدن دارم؟
آقا پاییزه،پاییز.دلِ لامذهب مونم سنگ آذَرینِ ...همون سنگ خارا...
ازازل تا به ابدسال ب دوازده ماه دلتنگِ...یا به قول ما رشتی ها ؛تاسیانِ
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا....

ببخشید دکتر جان

خیلی خیلی ممنووووون
تصویرسازییییی عاااالی

خواهش می کنم ، این چه حرفیه باران جان

Baran پنج‌شنبه 8 آذر 1397 ساعت 10:24 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلااااام❤
تصویر پست تون خیلی دلچسبِ؛خیلی
ازاون مدل تصویرهاست که؛دوست دارم توی تابلو دیجیتال ببینمشالبته تابلوعه رو نصبش کنم به سقف اطاق و
دستامو بزارم زیرسرم و
تماشابنمایم وحزوافرببرم
چوپان قول داده واسم نصب تابلوکنه،البته اگه کمتراذیتش کنم
چقدر اون برگ انگور ها خوشرنگن،اون درخت انارو اون آسمون آبی آرام...
بابت تصویرزیبا؛ممنون و مچکرو سپاسگزارم

سلام حضرت باران
خیلی ممنونم و خیلی خوشحالم که ازین عکس خوشتون اومده
پاییز ، پاییز ، پاییز...همه ی این قشنگیایی که گفتین از خوش قدمی پاییزه...از برکت پادشاه فصل ها...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.