نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

آبلوموفیسم

آبلوموف علی رغم همه ی تنبلی و رخوتی که در وجودش داره ، بعضی وقتا جمله هایی میگه که نمیشه قبول نکرد یا حتی اگه قبول هم نکردی ، راحت نمیتونی ردشون کنی!‌ همین طرز تفکرش باعث میشه باهاش همدردی کنی و برات جالب باشه که توی این زندگی که سال هاس درش اتفاقی نیفتاده ، قراره چی ببینی و چه اتفاق کوچیک و به ظاهر بی اهمیتی بیفته ، و حتی کم کم شاید بعد چند روز درصد آبلوموفیسم خونِت ، بالا رفته باشه و توی طول روز بعضی کارا و رفتارات مث ایلیا ایلیچ آبلوموف بشه ، اونم در صورتی که اصلا نمیخوای مث اون باشی!‌ اگه درصدی استعداد شبیه شدن بهش رو داشته باشی که دیگه فک کنم بشی نسخه ی دومش! 
دیروز ، متوجه شدم نمایشگاه  بین المللی گل و گیاه  مشهد شروع شده. از همون اول تصمیم گرفتم نه عصر جمعه ، که عصر شنبه یا یک شنبه برم! علی رغم اینکه تا آخر شب بیکار بودم و نمایشگاه هم تا نیمه شب برقرار بود. عصر رو رمان خوندم و با وجود این که چندان خوابم نمیومد  خوابیدم ، وقتی بیدار شدم ، استوری «ع» رو دیدم که با خونواده ش رفته بود نمایشگاه و کلی عکس قشنگ از گل و گیاها گذاشته بود. بهش ریپلای دادم که واجب شد برم نمایشگاهو!  بعد یهو یه جرقه ای توی ذهنم زده شد : با خودم گفتم ابله!‌تو امروز که بیکار هستی رو داری از دست میدی و رفتن رو محول می کنی به زمانِ   بی زمان!؟  شیش هفت ساعت هم تا آخر شب وقت داری که! همونجا سریع جمع و جور کردم خودمو ، به «پ» هم خبر دادم ، آماده شدم و رفتم دنبالش ،  که بعدش مشخص شد نمیتونه بیاد ،  ولی برنامه م رو کنسل نکردم!‌ چهل دقیقه بعد ، اولین غرفه ی نمایشگاه رو داشتم میدیدم!
بزرگترین و بهترین نمایشگاه گل و گیاهی بود که تا حالا دیده بودم ، واقعا غرفه ها زیاد بود ، تنوع گلا هم همینطور ، و قیمتا هم عالی بود. حدود دو ساعت نمایشگاه رو گشتم و چند تایی عکس گرفتم و چهار تا هم گل خریدم. اولی حسن یوسف ، دومی گل سنگ ، که  داخل گلدونش هر سه مدل رنگ سفید و صورتی و قرمزش رو داشت ، سومی اوونیوم سبز ، چهارمی هم پتوس نقره ای. یه چیزایی درباره ی نحوه ی نگهداریش از فروشنده هاش پرسیدم ، ولی واقعا امیدوارم این گل ها رو خشک نکنم!


گل ها

گل ها۲

گل ها۳


نظرات 4 + ارسال نظر
لبخند ماه شنبه 15 تیر 1398 ساعت 10:49 http://Www.labkhandemoon.blogsky.com

سلام و ارادت

فکر میکردم گل و گیاه حال خانمها رو بیشتر خوب میکنه.. منم جدیدا علاقمند شدم به نگهداری ولی متاسفانه خشک میشن زیر دست من

گلهای زیبایی انتخاب کردید حالشون چطوره الان؟

سلام و درود بر شما
بله قطعا خانما انس بیشتری با گل و گیاه دارن ، ولی بین ما اقایون هم کم نیستن کسایی که علاقه دارن به گل و گیاه
حالشون خوبه و سلام میرسونن و تشکر میکنن از شما

بهامین چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 10:48 http://notbookman.blogsky.com

تصور بودن بین یه عالمه گل ،نفس کشیدن توچنین فضایی خود بهشته
خیلی خوب ،کار خوبی کردین که همون روز جمعه رفتین نمایشگاه .

بعله واقعا جای شما خالی بود...
ایشالا به جای ما از باغ گل های شهر قشنگ تون استفاده کنین و لذت ببرین

Baran یکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت 07:50 http://haftaflakblue.blogsky.com/

به به.
چه پشت پنجره ی دلپذیر و چشم نوازی.
سلاااامسلام بر شما دکتر میم جان

داداشم اینا مشهد بودن و
جمعه برگشتن.الحمدالله خلوت بودو
بهشون خوش گذشت

ازاین مدل گذشت گذار نمایشگاهی حال آدم خوب میشه.حتی آدم خرید هم نکنه.ایشالا گلدون ها تون سبزوخُرم بمونن.دستتون درد نکنه.چقدر تمیز بدنه ی گلدون و
شستین و
پاک کردین
ایشلا باز هم از فرصت ها استفاده کنید و
زین پس؛هیچ زمانی، به خودتون ابله نگین لطفا:

سلام و درود بر شما حضرت باران
از طرف پنجره و مناظر اطراف از شما متشکرمممم
عهههه
کاش شما هم میبودین و موفق به زیارت شما میشدیم
امیدوارم به داداش گرامی تون خوش گذشته باشه و خاطرات خوبی از مشهد با خودشون آورده باشن به گیلان البته هوای مشهد توی این سه چار هفته خیلی گرم بود و واقعا تحملش سخت بود

خیلی ممنونم از لطف شما
ایشالا ایشالا...
بله چشم دیگه نمیگم این دفعه به خاطر تذکر به خودم این حرف رو زدم

sahar.sh یکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت 00:32

چه قدر شاداب و قشنگن

از طرف شون از شما متشکرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.