نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

مهتاب

دارم اپیزود ۱ دیالوگ باکس رو میشنفم
حس پاییز رو دارم
داشتم اسلاید میساختم ، همزمان موسیقی گوش میدادم
اتاق تاریکه ، بازم مهتاب نورافشانی میکنه ، دوست داشتم یه جایی فراتر از ذهنم این تصویر رو جاودانه میکردم
کاش حافظه رو میشد درباره ی بعضی چیزا دریغ میکردیم ، واقعا حوصله خیلی چیزا رو دیگه نداره آدم!
دیشب ، کتاب « بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» از دیوید سداریس رو شرو کردم
فردا رو از بخش مرخصی گرفتم ، پس فردا ارائه دارم ، آخرهفته هم امتحان!
ببین
امشب ، مخصوصا این چند دقیقه ش ، به کل روز می ارزید ، ذهنم خیلی آروم بود ، فکر کردن به پاییز ذهنمو آروم کرد ، و دیدن مهتاب و نور نقره ایش ، و غزل منزوی ، و تاریکی

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 31 تیر 1398 ساعت 21:48

بله،پاییز خیلی خیلی غم انگیزِ دوست داشتنیِ

الحمدالله که فکر کردن به پادشاه فصلها ذهن تون رو آروم کردو....

+سلام و
درود بیکران برشما

بله
نمیدونم چرا اینقدر علی رغم غم انگیز بودنش ، دوست داشتنیه!

سلام و درود بر شما

sahar یکشنبه 30 تیر 1398 ساعت 08:41

پاییز خیلی خیلی دوست داشتنیه

خیلی
ولی غم انگیزه ، خیلی...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.