نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

نسیم کوهسار

اینجا ، صفحه ایست برای نوشتن حرف هایی که گاه ، درون ذهن آدم ورجه وورجه می کنند! و برای نوشتن حرف هایی که هیچ گاه ، بر زبان نیاورده ایم!

از اول هفته ی قبل ، بخش روانپزشکی رو شروع کردیم ، دوباره علاقه م به مباحث روانشناسی برگشته. هم دوس دارم با بیمارا مصاحبه کنم و به حرفاشون گوش بدم ، هم دوس دارم در مورد بیماری ها بیشتر یاد بگیرم ، و هم دوباره به کتابای روان علاقه مند شدم. یکی دو تا کتاب درباره ی شخصیت سالم از کتابخونه ی بیمارستان ابن سینا امانت گرفتم تا اگه بتونم بخونم شون. هرچند در طی یک الی یک و نیم ماه اخیر ، به شدت در زمینه ی مطالعه ی درسی و غیر درسی افت داشتم و این اصلا برام خوشایند نیست. 

احساس میکنم وقتم رو دارم میریزم توی چاه! یعنی کلا شبها رو که هیچ استفاده ای در زمینه ی مطالعه و تحقیق صرف نمیکنم. روزها هم که خستگی بخش رو با خوابیدن جبران می کنم ، و نمیدونم چرا دارم وقت کم میارم کلا! و این یک دو هفته ی اخیر هم که کم و بیش ذهنم درگیر بود و همین مزید بر علت اتلاف وقتم میشد.


بیشتر بیمارانی که تاکنون در بخش روان باهاشون مصاحبه کردیم ، در دوران کودکی و نوجوانی  حمایت مناسبی از سوی خانواده و جامعه دریافت نکردن ، و حتی خانواده گاهی سبب بدترشدن شرایط فرد شدن! اینجاست که باید قبل از بچه دار شدن به این فکر کرد که آیا کودکی که در آینده قرار هست به جمع خانواده اضافه بشه ، ایا از حمایت ، تربیت و پرورش روان تنی مناسبی برخوردار میشه یا نه! اگه که شرایط روانی ، مالی ، خانوادگی و... به گونه ای نیست که بشه فرد مناسبی تحویل جامعه داده بشه ، اصرار بر فرزندآوری خیانت به اون کودک و جامعه هست. 

همچنین بسیاری از زمینه های مذهبی و فرهنگی جامعه ، به نظر من میتونن نقش بسزایی در بیماری های روانی داشته باشن ، جامعه ای که دیدن ارواح ائمه و بزرگان و ...   شنیدن صدای غیبی رو رو به عنوان یک امر پذیرفته شده و تحسین برانگیز تلقی میکنه ، قطعا نقش بارزی در بروز توهم های شیزوفرنی داره! خیلی از مسائل مذهبی و فرهنگی این جامعه نیاز به بازنگری و کنکاش دارن که البته در طی سالهای اخیر نه تنها بازنگری نشدن ، که حتی افراطی تر و متحجرانه تر شدن!


حالا یه چند مطلب درباره ی روان بنویسم اینجا ، از کتاب«شخصیت سالم ، از دیدگاه روانشناسی انسان گرا» اثر سیدنی ام جرارد و تد لندسمن:


«بیماری معلول و نتیحه ی این فرآند است که انسان زمانی که باید تغییر کند ، تغییر نکند. انسان زمانی بیمار می شود که راهی با معنی و حیات بخش یافته باشد اما باز هم در همان شیوه ی قبلی زندگی اش باقی بماند. و جنانجه فردی بر این باور باشد که نمی تواند در هیچ راهی مگر همان راهی کههست زندگی کند ، آنقدر در همان شیوهی زندگی باقی می ماند تا فشارها و ناآرامی ها وی را بیمار سازد.»


«شخصیت هایی سالم هستند که می توانند اخساسات خود را بیان کرده ، آن ها را حفظ کنند ، و در همان حالی که نیازهایشان ارضا می شود در حالت رضامندی بسر ببرند.»


آلفرد آدلر معتقد بود که احساس حقارت و تلاش های جبرانی برای برتری جویی مهم ترین نقش را در ایحاد بیماری های روان نژندی و اطفاء توانایی مهرورزیدن و کار کردن ، ایفائ می کنند. وی «احساس اجتماعی»‌ را به احساس یگانگی و برادری یک فرد با دیگری اطلاق میکند. افرادی که احساس اجتماعی را در خود پرورش میدهند رقابت غیرمنطقی با دیگران ندارند و حتی تلاشی هم برای برتری جویی نسبت به دیگران نمی کنند. این گونه افراد انسان های دیگر را مانند موحودات با ارزشی می بینند که در نهایت متوجه و پیوسته به خودشان هستند ، نه به عنوان عواملی تهدیدکننده یا صرفاً وسیله ای برای رشد شخصی.»



نظرات 1 + ارسال نظر
بهامین دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت 19:57

سلام
خوبین؟؟
وقتی خوندم که نوشتین چقدر افت در مطالعه غیر درسی داشتین بیاد خودم افتادم که منم خیلی وقته سمت کتاب غیر درسی نرفتم .
گاهی این فاصله به هزار و یه علت پیش میاد و دوباره رفع میشه .

مرسی بابت مطالب در مورد روان

سلام بهامین خانم
ممنون ممنون
امیدوارم حالتون خوب باشه
اره متاسفانه توی چند وقت اخیر اصلا از میزان مطالعه م راضی نبودم ، امیدوارم بهتر بشه در هفته های اینده
خواهش میکنم
ممنون از همراهی شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.