-
بادام
جمعه 19 تیر 1394 17:12
-
غروب
جمعه 19 تیر 1394 17:08
جمعه دستش بند است به دلتنگی من بیکار که می شود برای بغض هایم غروب می بافد سعید چولکی
-
لیمو ترش
پنجشنبه 18 تیر 1394 21:12
-
بزرگوار
پنجشنبه 18 تیر 1394 20:09
خدایا...! اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید "شبه آدم های اندک" را متوجه شوم چه دوست تر می دارم "بزرگواری گول خور" باشم تا هم چون اینان "کوچک واری گول زن"... دکتر علی شریعتی
-
هم نشین
پنجشنبه 18 تیر 1394 18:21
-
تربچه
پنجشنبه 18 تیر 1394 17:23
-
آزادی
پنجشنبه 18 تیر 1394 16:58
پدربزرگم مردی آزادخواه بود پیش از آنکه تیربارانش کنند تمام شعرهایش را پای درخت انار باغچه چال کرد من هیچ وقت شعر هایش را نخواندم اما از انارهای باغچه می شود فهمید " آزادی " باید " سرخ " و " شیرین " باشد...! عبدالرضا مولوی
-
ادعای بی تفاوتی
پنجشنبه 18 تیر 1394 13:58
ادعای بی تفاوتی سخت است!! آن هم نسبت به کسی که زیباترین حس دنیا را با او تجربه کردی... مارگارت آتوود
-
فکر
پنجشنبه 18 تیر 1394 13:54
فکر را پر بدهید و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر فکر باید بپرد برسد تا سر کوه تردید و ببیند که میان افق باورها کفر و ایمان چه به هم نزدیکند فکر اگر پر بکشد جای این توپ و تفنگ,این همه جنگ سینه ها دشت محبت گردد دست ها مزرع گل های قشنگ فکر اگر پر بکشد هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست همه پاکیم و رها... نیما یوشیج
-
هندوانه
چهارشنبه 17 تیر 1394 22:12
-
رمز آرامش
چهارشنبه 17 تیر 1394 21:56
-
پائولو کوئیلو
چهارشنبه 17 تیر 1394 20:29
-
صدای سخن عشق
چهارشنبه 17 تیر 1394 19:35
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه این کمار ندانست در انکار بماند از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
-
سیب
چهارشنبه 17 تیر 1394 18:00
-
انگور
چهارشنبه 17 تیر 1394 17:32
-
شانس
چهارشنبه 17 تیر 1394 17:31
من بسیار به شانس و اقبال عقیده دارم و متوجه شده ام هرچه بیشتر پشتکار و تلاش کنم بیشتر شانس می آورم ! استفان لیکاک
-
چای
چهارشنبه 17 تیر 1394 17:28
این مرد را که باز در تلخی غم است مهمان به قند کن چای ات اگر دم است علیرضا آذر
-
هل
چهارشنبه 17 تیر 1394 17:24
-
مهر
چهارشنبه 17 تیر 1394 17:22
به کسی کینه نگیرید دل بی کینه قشنگ است به همه مهر بورزید به خدا مهر قشنگ است دست هر رهگذری را بفشارید به گرمی بوسه هم حس قشنگی است بوسه بر دست پدر بوسه بر دست مادر لحظه ی حادثه بوسه قشنگ است بفشارید به آغوش عزیزان پدر و مادر و فرزند به خدا گرمی آغوش قشنگ است نزنید سنگ به گنجشک پر گنجشک قشنگ است پر پروانه ببوسید پر...
-
حیات من
سهشنبه 16 تیر 1394 18:59
درود بر دست های تو باد آنگاه که پر می کشند به سوی من که سپیدی شان آوازم و بوسه هایشان حیات من است پاهایت رودی از تداوم چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد امروز در رگ هایم خون تو جاری است جریانی لطیف ساده و ابدی پابلو نرودا
-
فقر
سهشنبه 16 تیر 1394 17:43
و فقر خانه ی همسایه بود که حتی گلدان خانه اش نیز وصله داشت مهدی ریحانی
-
شازده کوچولو
سهشنبه 16 تیر 1394 15:56
شازده کوچولو به سیاره ی دوم رفت آنجا فقط یک پادشاه تنها زندگی می کرد بعد از ملاقاتی کوتاه شازده کوچولو خواست که سیاره را ترک کند اما فرمانروا که دلش می خواست او را نگه دارد گفت: نرو...تو را وزیر دادگستری می کنیم شازده کوچولو گفت: اینجا کسی نیست که من او را محاکمه کنم فرمانروا گفت: خب خودت را محاکمه کن! این سخت ترین...
-
عقرب!
سهشنبه 16 تیر 1394 14:52
ما را مثل عقرب بار آورده اند,مثل عقرب! ما مردم صبح که سر از بالین ور می داریم تا شب که سر مرگمان را می گذاریم مدام همدیگر را می گزیم بخیلیم ,بخیل! خوشمان می آید که سر راه دیگران سنگ بیاندازیم خوشمان می آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم... کلیدر...محمود دولت آبادی
-
جزیره
سهشنبه 16 تیر 1394 12:34
سالهاست که از جزیره متروک نامه ای را در بطری روانه ی آب های عالم کرده ام... اگر کسی عاشق باشد می تواند کلماتم را بخواند به هر زبانی در هر سرزمینی... گاهی فکر می کنم کسی می آید و با همان شیشه برایم شراب می آورد! عمران صلاحی
-
پاک
سهشنبه 16 تیر 1394 09:20
انسان هایی بودیم که به پاک کردن عادت داشتیم ابتدا اشک هایمان را پاک کردیم سپس یکدیگر را ایلهان برک مترجم : سیامک تقی زاده
-
سوزان سانتاگ
سهشنبه 16 تیر 1394 08:45
سوزان سانتگ ( Susan Sontag ) (۱۶ ژانویه ۱۹۳۳–۲۸ دسامبر ۲۰۰۴) نویسنده ، نظریهپرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی بود. از مشهورترین نوشتههای او مقالهٔ «علیه تفسیر» است. سانتاگ به نوشتن و صحبت کردن، و یا سفر به مناطق درگیری وافری داشت، از جمله در طول جنگ ویتنام و محاصره سارایوو فعال بود. او در مورد عکاسی، فرهنگ و رسانه،...
-
خوبم...!!
سهشنبه 16 تیر 1394 03:21
خوبم مثل مزرعه ای که محصولش را ملخ خورده و دیگر نگران داس ها نیست... "فریبا عرب نیا"
-
تنها
سهشنبه 16 تیر 1394 02:20
تنهاتر از آنم که واقعیت داشته باشم به خیابان می روم و ساعت ها در خودم قدم می زنم از تو تنها خاطره ای مانده است که امشب چون اسبی زینش می کنم بر آن می تازم از استخوان هایم بیرون می زنم اسبی که رد سم هایش بر دشت سطری ست که در دوردست شعر می شود... گروس عبدالملکیان
-
علی(ع)
دوشنبه 15 تیر 1394 04:41
شب قدر سه متحجر حافظ قرآن (مثلهم کمثل الحمار یحمل اسفارا) برای کسب ثواب بیشتر تصمیم به ترور علی و معاویه و عمروعاص می گیرند...برای ثواب...برای بهشت...برای پیاده کردن حکومت الله...ثواب خیر بردن بیشتر... اما "مکرو و مکرالله والله خیر الماکرین" البته که مکر خدا بزرگتر است...هر سه برای تصمیمی که دارند تیغ بر می...
-
بچه
یکشنبه 14 تیر 1394 16:17
بچه وقتی خاطره پیدا کرد و توانست گذشته را به یاد بیاورد دیگر بچه نیست... هر چند این گذشته فقط چند ساعت پیش باشد! سووشون ,سیمین دانشور