-
این روزا...!
چهارشنبه 7 آذر 1397 23:46
اول از همه بگم که به لطف پخش خود به خودی آیتونز بزرگوار لپتاب ، مشغول شنیدن آهنگ Reflections of passion از حضرت یانی هستیم و اوضاع روحی مون یه کم تعدیل شد ...وگرنه میخواستم خیلی غمگینانه بنویسم این مطلبو! دو روز قبل برگشتم به مشهد...سه چهار روزی رو تونستم خونه بمونم این دفعه...دو بار بارون اومد خونه که بودم...هوا...
-
آذر ماه...
شنبه 3 آذر 1397 15:44
دیروز رفتیم سر زمین زعفرون...زعفرونای قشنگ و آذرماهی! چند تایی عکس گرفتم ازشون و همچنین از درختای انگور خزان زده...بعد رفتیم باغ انار و انار خوردیم...دیگه فک کنم آخرین انار پاییزی امسال بود که توی باغ خوردم...خیلی چسبید... پاییز امسال یه جورایی قشنگ بود...توی یک ماه قبل چون درس خاصی نداشتم خیلی حال داد...عصرا کنار...
-
فاصله
چهارشنبه 30 آبان 1397 21:56
به نظرم رعایت حد و حدود و فاصله ی هرچیزی خیلی مهمه...و این رو به نظرم خیلی دیر میفهمیم...ولی از هر موقع که بفهمیم خوبه و میتونه کمک مون کنه...چند روز قبل رضا توی هواخواه یه جمله ای از کریستین بوبن نوشت که هرچیزی بخوام بگم رو در خودش داره... ما در زندگی، همه تنگاتنگ هم افتاده ایم. فکر می کنم هنر اصلی، هنر فاصله ها...
-
پاییز
جمعه 27 مهر 1397 00:52
آنکه میگوید دوستت میدارم خنیاگرِ غمگینیست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار کاکُلیِ شاد در چشمانِ توست هزار قناریِ خاموش در گلوی من عشق را ای کاش زبانِ سخن بود ـ□ آنکه میگوید دوستات میدارم دلِ اندُهگینِ شبیست که مهتاباش را میجوید ای کاش عشق را زبانِ سخن بود هزار آفتابِ خندان در خرامِ...
-
پدرخوانده...
جمعه 23 شهریور 1397 03:15
چی بگم از قشنگی این فیلم پدرخوانده! تعریفش رو قبلا از بچه ها شنیده بودم ولی فیلمش رو ندیده بودم...دقیقا از یه هفته قبل شروع کردم به دیدن فیلمش و عصر دیروز دیگه تمومش کردم! وااااقعا عالی بود ، به معنای وااااقعی! آلپاچینو چقدر عالی بود...آخ از موسیقی متنش که هروقت شروع میشد یاد تک تک قسمتایی از فیلم می افتادم که اون...
-
کدوممون درست میگیم؟
سهشنبه 20 شهریور 1397 23:31
آسمون همه جا یه شکلیه؟فک نکنم!یعنی تو میگی آسمون اینجایی که الان من نشستم و فقط هف هش تا ستاره رو میبینم بالای سرم ، با آسمون خونه ، که هر شب پر میشه از ستاره یکیه؟اونجایی که حتی بچه شهابای فسقلی رو هم میشه دید ، با اینجایی که خط به خط افق رو که نگا می کنی ساختمون و آپارتمون میبینی و باز بالاسر اونا هم تا کمرکش آسمون...
-
تولد داریم! چه تولدایی!!
یکشنبه 18 شهریور 1397 21:16
فردا تولد دو تا رفیقای بدفازِ راست دست چپِ پایِ دانشجوی پزشکیِ ادمینِ هواخواهیِ کتاب خونِ دوست داشتنی! یکی تنضیف ، و یکی رضا! تنضیف که الان کنار تختم واستاده و داره با بچه ها چرت و پرت میگه درباره ی بخشای ترم بعد! چرت و پرت میگه و خودشم میخنده ! همینطوری ایستاده ، یه پاش رو هم آورده بالا ، اول بهش گفتم مثل لک لکا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 شهریور 1397 19:14
میگویند تنهایی پوست آدم را کلفت میکند میگویند عشق دل آدم را نازک میکند . میگویند درد آدم را پیر میکند ... آدمها خیلی چیزها میگویند ، و من، امروز کرگدن دلنازکی هستم که پیر شده است ! مهدی صادقی اگه مجبورم میکردن که یه روز ، انتخاب کنم که چه حیوونی باشم (شاید مثلا اصلا یه درصد تناسخ و این حرفا!!) آرزو می کردم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 شهریور 1397 14:47
در میزنند چه کسی میتواند باشد؟ غبار تنهاییام را زیر فرش پنهان میکنم لبخند را به چهرهام اضافه کرده در را باز میکنم... مرام المصری
-
آلبوم جدید محسن چاوشی
یکشنبه 11 شهریور 1397 18:44
خب ، امروز هم که آلبوم جدید محسن چاوشی منتشر شد...از بیمارستان که برگشتم سایتا رو بررسی کردم که ببینم چطوریه واسه خریدش! اول دیدم زدم ۷$ !!! گفتم هفت دلااار! بعد گفتم میشه این که حداقل۷۰ تومن!! بعد گفتم بخوابم شاید فرجی شد!! عصر که بیدار شدم ، تلگرام رو چک کردم و دیدم رضا پیام داده ، درباره آلبوم صحبت کردیم بعد گفت که...
-
غروب...
شنبه 10 شهریور 1397 20:07
❊ دلگیری متصل شده به این غروب ها کی میخواد تموم شه...؟البته فکر می کنم روز به روز بیشتر خواهد شد...روز به روز بیشتر و بیشتر ، تا وقتی که آدم رو از پا در بیاره... ❊عکس مربوط هست به دو تا برگ روی چمنای کنار گلستان...برگ ریزون کم کمک داره میرسه...هوای مشهد به نسبت دو هفته ی قبل کاملا تغییر کرده و قشنگ میشه پاییز رو حس...
-
گل آفتاب گردون
پنجشنبه 8 شهریور 1397 02:31
تو چراغ آفتابی، گل آفتابگردان! نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان! گل آفتاب ما را لب کوه سر بریدند نکند هنوز خوابی؟ گل آفتابگردان! نه گلی فقط، که نوری، نه که نور، بوی باران تو صدای پای آبی، گل آفتابگردان! نه گلی، نه آفتابی، من و این هوای ابری نکند به ما نتابی! گل آفتابگردان! تو بتاب و گل بیفشان،«سر آن ندارد امشب که برآید...
-
بچه ها...گل آقا!
چهارشنبه 7 شهریور 1397 14:24
یادمه کیهان بچه ها ، سه شنبه ها چاپ میشد و چهارشنبه ها می رسید به شهرمون...بابا همیشه چهارشنبه ها برام کیهان میخرید و در عرض همون یکی دو روز اول ، ته توی مجله رو درمی آوردم...یادمه یه بار که رفته بودیم کیهان بخریم ، فروشنده هه گفت تموم کردیم...آدم اصن ته دلش یه طوری میشد با این حرف...حتی همین الان هم که دارم مینویسم ،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 شهریور 1397 14:11
دلتنگی رودخانه ای ست که به هیچ دریایی نمی ریزد... سارا شاهدی پ.ن: تصویر ، مربوط هست به فیلم Atonement ، از اون فیلمایی بود که واقعا ژانر و فضای جالبی داشت ، دقیقا همون طوری که دوست دارم! یه درام گونه ای در فضای سیاسی اجتماعی نیمه اول قرن بیستم!فوق العاده بود به نظرم... ممنننننوووووون از همه ی عزیزانی که برای گذاشتن...
-
شهریور
دوشنبه 5 شهریور 1397 01:16
کتاب خرمگس رو تموم کردم!به نظرم واقعا کتاب عالی ای بود...اثر اتل لیلیان وینیچ! داستان مربوط به ماجراهای قرن ۱۹ میلادی و کشور ایتالیا بود و شخصیتی تحت لقب خرمگس ، با اقدامات متهورانه! واقعا ماجراهای جالبی داشت یه فیلم دیدم به نام Atonement ساخته ی سال۲۰۰۷ ، به نظرم فیلم قشنگی بود و توصیه اش می کنم دیروز به ریحانه...
-
درخواست راهکار!
دوشنبه 5 شهریور 1397 01:09
از وقتی که این لپتاب رو خریدم ، یعنی از دو سال و نیم قبل ، نتونستم یه عکس درست و حسابی بذارم توی وبلاگ! هر عکسی که میذارم نمی تونم اندازه اش رو تغییر بدم! نمیدونم سافاری چرا این قدر اذیت می کنه و نمیشه این کار رو کرد!حتی چند روز قبل گوگل کروم هم نصب کردم روی لپ تاب ولی بازم نشد عکس رو کوچیک تر کنم! اگه کسی راهکاری...
-
شب
پنجشنبه 1 شهریور 1397 01:21
اَللیلُ تاریخُ الحَنین وَ أنت لَیلی... شب، تاریخ دلتنگیست و تو شب منی... محمود درویش پ.ن: اگه ادبیات نبود ، اگه قلم نبود ، دنیا چطوری می شد؟ اصلا میشد دنیا رو بدون احساس و ادبیات تصور کرد؟ چقدر خوبن این محمود درویش ، نزار قبانی ، غاده السمان ، آدونیس ، سمیح القاسم...
-
پایان امرداد
پنجشنبه 1 شهریور 1397 01:13
تابستون امسال ، تابستونی بود که به معنای واقعی ، درگیری و مشغولیت رو توی این رشته ای که انتخاب کردم ، احساس کردم ، و مساله ی مهم و قابل توجه این هست که این چیزی که تجربه کردم ، تازه بخش کوچکی از درگیری ذهنی و کاری ای هست که در آینده قراره زندگیم رو تحت تاثیر قرار بده...فارغ از همه ی اینا ، بخش فشرده ی داخلی هم تموم شد...
-
خواب شبانه؟
چهارشنبه 31 مرداد 1397 02:44
خواب شبانه ؟ فقط دراز کشیدن توی بهارخواب ، زیر سقف آسمون ، توی یه شهر نیمه کویری ، اونم لحظه ای که نسیم خنک خنک خنک می وزه...خواب ، فقط همین مدلش ولاغیر... دو ماه از تابستون رو بیهوده ی بیهوده به خاطر بخش داخلی نتونستم خوابیدن توی بهارخواب رو تجربه کنم ، الان که برگشتم خونه ، میفهمم چه نعمتیه این شبای کویر ، چه لذت...
-
پایان بخش داخلی
پنجشنبه 25 مرداد 1397 03:52
بخش داخلی تموم شد...یه بخش سخت ، سنگین و نفس گیر...روزای آخر منتهی به امتحان ، روزشماری می کردم که هرچه سریعتر امتحان رو بدم و تموم شه و راحت شم ...خیلی مسخره و مزخرف بود این روزای آخر... شب امتحان ، علی رغم این که خواستم زود بخوابم ، حدود ۳-۴ساعت توی تختخواب پهلو به پهلو شدم... آخرش تونستم دو سه ساعتی قبل امتحان...
-
روز عاشقان کتاب!
جمعه 19 مرداد 1397 02:23
نهم اوت ، مثل این که روز عاشقان کتابه... یه استوری گذاشتم و از بچه ها خواستم بهترین کتابایی که خوندن رو بهم بگن...و خوب ، یه تعداد نسبتا خوبی کتاب جدید و خوب بهم معرفی شد که اینجا هم مینویسم شون که یادم باشه همیشه که اگه بتونم حتما بخونم شون... بهترین کتابایی که خودم خوندم: خانواده ی تیبو از رژه مارتن دوگار بینوایان ،...
-
ادبیات
شنبه 6 مرداد 1397 21:23
تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرقه شوی ، همچنان که در عیشی مُدام...! #گوستاو_فلوبر نامه به دوشیزه لوروایه دشانتپی ۲سپتامبر۱۸۵۸
-
ماهتاب...
پنجشنبه 4 مرداد 1397 22:36
امشب ، ماه کامله ...نمی دونم چرا ، نمی دونم از کِی ، و نمی دونم چطوری ، عاشق ماه شدم ، ولی از وقتی یادمه ، با دیدن ماه کامل ، یه جورایی محوش می شدم ، اصن انگار که سِحر شده باشم ، یهو نگاهم ثابت میشد روی ماه...بعضی وقتا ، موقع قدم زدن ، که ماه رو میبینم ، ممکنه اونقدر محو نگاه کردنش بشم که همه چیِ همه چی یادم بره برای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 مرداد 1397 01:18
لَو أنّنا لو أنّنا... وَ آه مِن قَسوَة «لَو»... اگر ما اگر ما... و آه از سختیِ «اگر»... #صلاح_عبدالصبور
-
ادامه ی پست قبل
یکشنبه 31 تیر 1397 23:41
دیشب ، یه نیم ساعتی چرخی زدم توی اکولالیا ، بیست سی تا شعر قشنگ و تر تمیز از شاعرای عرب ، ترک ، اروپایی و آمریکایی پیدا کردم ، که فوق العاده بودن از نظر خودم...حرفای قشنگ و دلی ای داشتن توی شعراشون... شاید بعضیاشون رو اینجا بذارم...همه شون رو هم که به مرور توی هواخواه (Havakhaah)می ذارم... راستی ، دیشب ژان کریستف رو...
-
من نبودم...
یکشنبه 31 تیر 1397 23:38
من نبودم کسی که در خانه ات را کوبید من نبودم کسی که به تو سلام داد من نبودم کسی که سالها عاشق تو بود و هر کجا که میرفتی دنبالت میکرد دروغ گفتم من بودم من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستی ببینی. با این حال آری ! من بودم که عاشق تو بودم هنوز هم عاشقت هستم حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم و تو گریه میکنی و میگویی...
-
جمعه...!
جمعه 29 تیر 1397 17:04
امروز ظهر بیدار شدیم همه مون!ناهار درست کردیم خوردیم و بعدش اتاق رو مرتب کردیم ، کلی از وسایل و خرت و پرت ها رو ریختیم دور ، و بعد اتاق رو جارو کردیم ، بعد یخچال رو تمیز کردیم و یهو دیدم محمد ، رفته و داره روپوش خودش و روپوش من رو که دیشب گذاشته بودیم خیس بخورن میشوره!گفت دیگه نمیخواستم دستای تو به فنا بره واسه شستن...
-
امروز...!
چهارشنبه 27 تیر 1397 00:52
امروز مریض جدید زیاد داشتیم...یه ربع بیست دقیقه شرح حال گرفتم و توی مورنینگ کامل نوشتمش...بعد رفتیم راند ، و علی رغم این که انتظار داشتیم دکتر «ص» نیاد ، اومد و راند هم برگزار کرد و شرح حال خواست!مریض من جدید بود و اینترن و رزیدنت اطلاعاتی درباره اش نداشتن ، ولی من شرح حال داشتم و تا حدودی بدون استرس و تقریبا مسلط ،...
-
گلدان...
سهشنبه 26 تیر 1397 01:34
مامان بابا این آخر هفته که اومده بودن مشهد ، برام دو تا گل آورده بودن ، که هنوز ریشه ی زیادی نزده بودن و داخل آب بودن...یکی گل یخ ، یکی قاشقی ، گذاشتمشون داخل اتاق تا چند روز بعد داخل گلدون بکارمشون...این بار باید برم گلدونای قشنگتری بخرم براشون ، گلدونایی که ارزش این گل ها رو داشته باشن...گل هایی که طبیعتا خیلی برام...
-
گلدان
جمعه 22 تیر 1397 00:14
امشب بعد از مدت ها رفتم گلدون و خاک کامل برای گل ها خریدم...و قلمه های «حسن یوسف» ای که تقریبا هفتاد روز قبل(!) از مصباح گرفته بودم و هنوز توی آب بود و کلی ریشه دوونده بود رو کاشتم!اوایل برگاش کاملا قرمز بود ، ولی این اواخر سبز کمرنگ شده بود و تقریبا به مرحله ی فنا رسیده بود!الان توی دو تا گلدون بنفش و آبی کاشتمشون ،...